دل از رخسار زیبایت خبر کرد
تپید و آتشِ عشقِ تو سر کرد
تمام هست و بودی را که دل داشت
به عشقت داد و از هرچه گذر کرد
دمیدی شوق اندر رگ رگ دل
«کریسمس» گونه چشمانت هنر کرد
قدم زد تا به «جاکرتا»ی چشمت
دل بیچاره را زیر و زبر کرد
ز شوق پر زدن در مرز رویت
به سوی نیش «جاوا»یت سفر کرد
دمی مکثی نشد اندر کریسمس
که از تبعید «نارو»یت خبر کرد
دل خوش باور من بعدِ تبعید
هنوزم چشم در راه سحر کرد
دل سنگت به قدر ذرهای هم
ندید و زود از نارو بدر کرد
یادداشت:
1. کریسمس: جزیرهی کریسمس که انتهای سفر پناهندگانِ راهی به استرالیا میباشد.
۲. جاکرتا:یا جاکارتا،نا رسیده به آب دریای جاوای میان استرالیا و اندونیزیا، یعنی محل مکث پناهندگانی در اندونیزیا که راهی استرالیا اند و میخواهند از آبها عبور کنند.
3. جاوا: دریای بزرگی میان استرالیا و اندونیزیا
4. نارو: جزیرهی کوچکی که استرالیا تصمیم گرفته مهاجران را به آنجا بفرستد.