ترنگ باران

ترنگ باران

پنجره‌یی است همساز باران؛ پیوند دهنده‌ی من و تو
ترنگ باران

ترنگ باران

پنجره‌یی است همساز باران؛ پیوند دهنده‌ی من و تو

خون سرخ سجاده

تقدیم به شهدای غرقه به خونی که در دم ملاقات خدا, در خانه ی خدا, بر سر سجاده های شان, خون سرخ شان را عیدانه گرفتند:


خون سرخ سجاده


خـــــــــدایا! تا به کی خونم سرِ سجاده ات ریزد؟

و هم اشک یتیمی روز و شب در خانه ات ریزد؟


به خون آغوشـته می بینی عروسی بر سر دوشت

و هم تابوت دامـــــــادی به دیگر شانه ات ریزد


چرا و تا کی و چندی تماشـــــــا می کنی یا رب!

که باطــــل خون ناحق بر دم  دروازه ات ریزد؟


بیا خطی میان حــــــــق و باطل خود بکش اینجا

که باطل خود به خود پایش در آن زَولانه ات ریزد


بیا بس کن تماشــــــــــا را, سپاه خویش برپا کن

غُلـــــی بشکن ز حلق من که در افسانه ات ریزد


مونس


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد